مدح و مناجات با امام حسن مجتبی علیهالسلام
مـن زائـر نـگــاه تــوأم از دیــار دور آن ذرّهام کـه آمـده تـا پـیـشـگــاه نــور در نام تو چه حس غریبی نهفـته است در نام تو چه خاطرهها میشود مرور آقـا غـریب هـسـتی و وقـت سـرودنت حسی غریب در دل من میکند ظهور من هم غـریب مثل تو یا أيها الغـریب من کی صبور مثل تو یا أيها الصّبور بـا تـو چـقـدر مـاهـیـتـم فـرق مـیکـنـد مانند ایـسـتـادن شب در حـضور نـور در پـیـشـگــاه آیــنــه مــرد مــقــرّبــی تو بـضـعـة الـرسولی و ریحـانة النـبی ای نـور روشـنـای دل و خـانـهٔ نــبـی ای جـایـگـاه عــرشـی تـو شـانـهٔ نـبـی روح تو آسمان نه که هفت آسمان کم است نور تو ابتدای جهان، روح عـالم است از قـلـب تـو نـدیــدهام آقــا رحــیــمتـر از بخـشـش و کـرامت دستت کـریمتر حاتم به دست بخشش تو بوسهها زده است نـزد فـقـیـر بر لـب تو نه نـیـامده است سنـگ صبـور، مـأمـن غـمها و دردها ای خـانـهات پـنـاه هـمـه کـوچـهگردها صلحت حماسهایست که با روضه توأم است صلحـت چـقـدر آیـنـهدار مـحـرم است باید شناخت صبـر و شـکـیـبایی تو را باید گـریـست یک دهـه تـنهـایی تو را در لحظه لحظه زندگی تو غم است، آه غـربت همیـشه با دل تو توأم است، آه هر لحظهٔ تو بوده نشان از غـریبیات وای از غم دل تو، امان از غریبیات هر روز شهر بر غمت افزود وای من دشـنام بـود و نـام عـلـی بـود وای من عمری غریب بوده ولی صبر کردهای مانـند لحـظههای عـلی صبر کـردهای |